داستان آناهیتا

بلاگ برای نوقلمان و نویسندگان. نقد انواع داستان.انتشار داستان های اعضا.نقد فیلم از نگاه داستان. آموزش نویسندگی

داستان آناهیتا

بلاگ برای نوقلمان و نویسندگان. نقد انواع داستان.انتشار داستان های اعضا.نقد فیلم از نگاه داستان. آموزش نویسندگی

مشخصات بلاگ
داستان آناهیتا

این بلاگ برای نوقلمان نویسندگی تشکیل شده.
نقد انواع داستان های ایرانی و خارجی
انتشار داستان نوقلمان
نقد فیلم از نگاه داستان
انتشار اشعار اعضا و دلنوشته های اعضا

۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

{یادداشت کوتاه4} 

ادم همیشه درد را بهتر درک می کند... انگار که تنها پس مانده اش از روزگاران قدیم است. می گوییم ما که نتوانستیم شادی با خود به ارمغان بیاوریم!

یا اصلا مگر گذشتگان ما شادی هم داشتند؟... بزار لااقل همین غم را برداریم که دست خالی نباشیم.. همانگونه که مادرم هیچگاه دست خالی خانه ی کسی نمی رود... 

همیشه معتقد بودم که این همه غم توان کشتن شادی های مارا داشتن که در این شهر جز غم چیزی یافت نمی شود و اگر هم ان لا به لا اونم بصورت قاچاق مثقالی شادی پیدا کنی... قیمتش از در نایاب هم گران تر است...

در این شهر غم را مجانی می دهد و شاید آن خاص ترین هایش که می گویند غم ثروتمندان هست و کمی چرک کف دست هم بخواهد...

ولی می دانی زندگی در دیاری که در هر گوشه ای که می روی یک نفر دارد از بدبختی هایش صحبت می کند و بقیه هم سعی در این دارند که ثابت کنن اونا بدبخت ترن سخت است....   سخت تر از اون چیزی که فکر می کنی! 

 

ریحانه(کبوتر)/ساعت:12:03/شب/کرمان.بندرعباس 

  • reyhaneh nakhaei