داستان آناهیتا

بلاگ برای نوقلمان و نویسندگان. نقد انواع داستان.انتشار داستان های اعضا.نقد فیلم از نگاه داستان. آموزش نویسندگی

داستان آناهیتا

بلاگ برای نوقلمان و نویسندگان. نقد انواع داستان.انتشار داستان های اعضا.نقد فیلم از نگاه داستان. آموزش نویسندگی

مشخصات بلاگ
داستان آناهیتا

این بلاگ برای نوقلمان نویسندگی تشکیل شده.
نقد انواع داستان های ایرانی و خارجی
انتشار داستان نوقلمان
نقد فیلم از نگاه داستان
انتشار اشعار اعضا و دلنوشته های اعضا

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریحانه» ثبت شده است

(یادداشت کوتاه ۸) 

غمی در من الان خوابیده است که هیچ گاه نبوده... اشنا نیست برام... از دست دادن بعضی از آدما خیلی دردناک است... نمی دانستم چه دردی دارد... هیچوقت یادم نمی آید که کسی چیزی را از دل من درآورده باشد... من همیشه تک و تنها همه را بخشیده ام... اشتباهاتی که خیلی وقت ها به قیمت از دست رفتن یه ادم مهربان در زندگی ات تمام می شود و تو می مانی با عمری پشیمانی که چرا چگونه اینجوری شد ؟ تویی که همیشه در پی همچین آدمی بودی و بودنش برایت خیلی ارزشمند بود. تنها آدمی که به تو گفت که اگر تنهایی پس من خبرت را می گیرم.... عمری حسرت به شنیدن همین جمله داشتی. عمری می خواستی یه نفر بهت بگوید که من هستم نگران نباش... همون یه نفر الان اومد. ولی تو با یه اشتباه کاری می کنی که تا اخر عمر به این فکر کنی که چرا چیشد که اینجوری شد ؟ همش دنبال مقصر بگردی. همش بخوای یه جوری برای خودت توجیهش کنی تا برات اسون تر باشه تحمل کردنش. صبح تا شب بهش فکر کنی. شب تا صبح منتظر یه پیامش یا یه زنگش باشی. ولی خودت نتونی حتی یه پیام کوتاه بهش بدی‌. بعضی وقتا فکر ها ادم و می کشن. اینقدر فکر می کنی بهش‌ که دوست داری فقط یه دقیقه فراموشش کنی. یک جا یک حرف خیلی خوبی شنیدم. می گفت: می دونی خوشحال ترین موجود دنیا کیه؟ گفت: ماهی قرمز. چرا ؟ چون کلا حافظش ۱۰ ثانیه است. ماهی قرمز باش..... فراموشی خیلی خوبه. دوس دارم واقعا مثل ماهی قرمز باشم‌. خاطرات و به ذهن سپردن لحظه ها خیلی خیلی خیلی می تونه دردناک باشه‌. شاید برای خیلی هامون اتفاق افتاده باشه که ذوق یه چیزی و داریم... براش امیدواریم... منتظریم... ولی.... ولی یهو در کسری از ثانیه از همه چی ناامید میشیم... این خیلی دردناکه. به خودت می گی کاشکی اصلا انتظارش و نمی کشیدم یا حتی براش امیدوار نبودم. کاشکی از اول نمی اومدی دوباره بهم زنگ بزنی. که الان من اینقدر عذاب نکشم..........

و این آهنگم برای من یادآور تمام درد هایم هست. کاری از استاد عزیزم... شجریان جانم 

اگر این متن را می خونی... برای تو هستش... حتی این آهنگم برای توی هستش و می دونم خیلی بهش احتیاج داری. جانکم 

 

  • reyhaneh nakhaei

{یادداشت کوتاه 7}

 

این خانه دل از همان آغاز بر ویرانه بنا شده 

نترسان از بس خاک و گل را از زلزله ی تنهایی 

بم را هراسی از طوفان نیست

بعد از هشتاد و دو و هشتاد و دو هزار رفته.....

 

ریحانه{کبوتر}

تقدیم به کسی که من را شنید...جانکم...   م.ع

 

  • reyhaneh nakhaei

{یادداشت کوتاه 5}

 

آه از این زندگی که

صبر ایوب و عشق زلیخا و گل های ابراهیم 

...زیبایش نمی کند

آه از این روزگار که

نور چهره ی یوسف و شعله های آتش سیاوش 

...روشنش نمی کند

آه از این بیابان که

گریه های علی و ناله های رستم و مرگ رخش

...بیدارش نمی کند

آه از این دنیا که

خون حسین و کوه کنی فرهاد و انا الحق منصور

...شرمگینش نمی کند

 

 

 

 

ریحانه{کبوتر}/بندرعباس.کرمان/ساعت 1:54/صبح بی آفتاب 

 

  • reyhaneh nakhaei